ೋ پروانه ی من رفتنی نبود... ೋ

تا کی باید

در خم ترین پیچِ شعر بایستم و

خاطرات شبنم گرفته ام را

با خیس ترین واژه ها

راهیِ آسمان کنم...



تکلیفِ

این روزهای تاریک

با خودم روشن نیست.


دلم

هنوز زخمِ هجرتت را

خون گریه می کند...







چقدر دلتنگتم

بابا...