ೋ خاطرات شبنم گرفته ೋ

با قلمی سوخته از

تب خاطرات شبنم گرفته

سیاه می کشم جای خالیِ

حضور سپیدش را...









_ به یاد پدرم... _

از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته