فاتح سرود زندگی!
به رندی واژه های
گیسوفشانده ام قسم...
هر بار که کمر دل
زیر خروارها سوزِ ناسور، خم
و ققنوس احساس بر دوش باد، تشییع
تنها
لمس شقایق های روییده در
طنین کلماتِ توست
که ماه را
از برکه ی تنگ دلم
بیرون می کشد...
هاله ی طلوع