ೋ غیبت ೋ

زیر هیبت چرکین ابرها،

همهمه ی رعد و باد

می تازد بر

دروازه های زمین و آسمان...

به امید خاموشیِ لب هایی که

گوشت تنِ برادر خورده اند...