ೋ برقِ حضور... ೋ

مدار بسته ی

مهرِ دست هایت دور قلبم

نوسان کدامین رعشه است

که بسامد واژه های گرمت

برقی شده

تا بلرزاند آونگِ دم و بازدم را

در شورش تناوب بود و نبودت...



هاله ی طلوع