ೋ وتو ೋ

لمسِ

تپش های قلب پرستویی که

میان  مُشت ام آشیانه دارد

هراسِ نزدیک شدن پاییز را

روز به روز بیشتر می کند...

دلم می خواهد 


هجرت را "وتو" کنم...