ೋشقایقೋ


یکی از طراحی هایم در زمینه ی ویترای



ೋ فنا... ೋ

بوی خاک را

باید به خاطر سپرد...

سجده ی شقایق های تشنه

اثباتِ

بوسه ی عشق با مرگ است.









ೋ شیهه ی عشق ೋ

سم کوبانِ

هزارن اسب وحشی ست

در شعرهایم وقتی

زخمِ آسمان را در شفق،

خونِ تصعید شده ی

شقایق های بی معشوق

گلگون می کند...









ೋ تلخ... ೋ

جنگل سوخته 

جولانگاهِ شغالی ست در انتظارِ 

سقوط یک پرنده...









ೋ بی راه...! ೋ

هزاران قلب در سینه اش می تپید

توکای خسته ای که

پلک هایش سایه بانِ 

-یک آشیانه-  بود!!!