ೋ بوز... ೋ

زوزه می کشد

بادی که آه را بر سینه ی شن ها

ماه می کشید...


غباریست رها

میان کینه ی سیاه ابرهایی که

صاعقه، تنها خاطره اش

در یادِ آسمان بود.


طوفان هم شود

مجبور است به باریدن

و زمین ، پایان او...


های بادِ زوزه کِش....

آسمان باران دیده تر از این حرفهاست...

:)