دلم به حال پنجره ای می سوزد
که پرده ی دلش را در هوای
سنگفرش های کوچه ای می رقصاند
که چشم هایش جز
تماشای عاشقی باد و باغچه
چیزی نمی بیند!
کاش بودی
تا در سرخیِِ
سیزده مین غروبِ بهار،
دلتنگی نحسی که
هوای روزهایم را گِره زده
به یک اشاره ی تو بدر می شد...
- از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته -