-
ೋ آسمان کجاست... ೋ
چهارشنبه 1 بهمن 1393 04:46
آسمانی که باشی حتی از قلب زمین هم راهی برای ابر شدن می یابی و می باری ... هاله ی طلوع
-
ೋ زمستان ೋ
چهارشنبه 1 بهمن 1393 04:41
زمستان است پنجره را رو به همه ی ایوان ها باید بست... هاله ی طلوع
-
ೋ آوار... ೋ
چهارشنبه 1 بهمن 1393 04:38
دیشب دستِ سکّه ها "یکی پس از دیگری" رو شد! جیب سوراخ بود ... صداقت قطره شد و چکید! دلم به حالِ باغچه می سوزد... هاله ی طلوع
-
ೋ واژه های بندی...ೋ
سهشنبه 30 دی 1393 18:08
قسم به سوزِ دست های زمستانی ام بین انجماد اینهمه صدا تبسمِ من تکیه بر واژه های استخوان شکسته داشت ... مبادا مشتِ دلش برای کسی رو شود... تقصیر من نیست اگر از جاسوسی اشعار می ترسم و آنها را به بند می کشم . گوش کن...... هنوز از لابلای ورق های دفترم صدای غل و زنجیر به گوش می رسد... هاله ی طلوع
-
ೋ برای پدرم ೋ
سهشنبه 30 دی 1393 17:37
پدرم تو همان سربدار تنگه های ستبر ایّامی که شکوهِ اندیشه ات، زوال شب... صلابتِ نگاهت، کمر شکن تازیانه های سرنوشت... و اقتدار گام های استوارت، تکیه گاهی ست بر آمالم... نبودی اگر دلم می گسست از این گوی هزار رنگ که با نامرئی ترین نسیم بند بود به یک دلبستگی نازک! نابرابری کفّه های ترازو غلاف از سیگار تو ربود برابری را دود...
-
ೋ اشکی که چکید... ೋ
دوشنبه 29 دی 1393 21:53
شعر های من از اهالی حوالی چشم های توست وگرنه واژه ها اینچنین اشک اشک بر گونه های سپید دفترم گرم نمی چکید... هاله ی طلوع ********** از دفتر خاطرات شبنم گرفته
-
ೋ هجرت پروانه و ماه ೋ
دوشنبه 29 دی 1393 07:42
درست بعد از شبی که پروانه ی سپید، هجرت آموخت ماه، شب را از یاد برد پشت ابرها ماند و برای مردمان آن دیار لالایی خواند... وقتی پروانه رفت من ماندم و من! با هاله ای از خاطرات شبنم گرفته و چشم هایی که تا نفس باقیست تاجدارِ الماسِ اشک خواهند بود در شب های بی ماه... هاله ی طلوع ********** به یادِ روانشاد پدرم... در این شعر...
-
ೋ تعبیر خواب ೋ
دوشنبه 29 دی 1393 07:23
میان مُشت ام قندیل هایی ست از اشک های یخ زده ی مردمانی که خیمه هایشان را روی خونِ ریخته از دلِ واژه های من برپا،... و سبد سبد خواب به یکدیگر هدیه دادند! باز خواهم گشت... در شبی که ماهِ شب چهارده بعد از طلوع به نماز واژه ها می ایستد... دست هایم را بر سر شهر خواهم باراند و شقایق های کاغذی را از سینه ی زمین خواهم شست!...
-
ೋ انتظار ೋ
یکشنبه 28 دی 1393 15:47
صبا را چشم انتظارم جاده های رفتن را گردن بزند... سبد سبد بوسه ی سرخ از لاله های واژگون چیده فرش راهش کند... منتظر گذر نسیمی هستم تا بوی آمدنش را گلوبندِ دلتنگیم کند! منتظرم ... هاله ی طلوع ********** به یاد روانشاد پدرم که گاهی دلتنگی ام را در خواب به مهر می نوازد...
-
ೋ بابونه ی سپید ೋ
یکشنبه 28 دی 1393 11:40
استخوانِ واژه هایم از سرما تیر می کشد... این روزها حالِ بابونه ای را دارم که ریشه اش اسیر نفرین زمین است و گلبرگ هایش استخاره ی بودن یا نبودن... هاله ی طلوع
-
ೋ انعکاس لحظه ها ೋ
یکشنبه 28 دی 1393 11:24
پنجره ی شاه واژه هایت را رو به آسمان بگشا تا عطرهای آشنا به نوازش پیشانی شعرها برخیزند... بیداری را در چهاردیواریِ دل ثبت کن... حافظه ی زمان تنگ است در تیک تاک لحظه ها شکوفه می تپد... هاله ی طلوع
-
ೋ خزر ೋ
یکشنبه 28 دی 1393 10:48
خزر دل من است بدون تنگه، به آب های آزاد... هاله ی طلوع
-
ೋ خیمه شب بازی ೋ
جمعه 26 دی 1393 21:40
همه چیز از یک خیمه شب بازی شروع شد تو در سرمای استخوان سوزِ جمعیت دست های پوشالی، تکیه بر زانویی زدی که تار و پود وصله هایش از هم گسسته بود... و من میان همهمه ی آدمک های چوبی بوی دودی را بر باد می دادم که خاکسترش لای گلبرگ های رزی سپید مخفی! جایی که حتی اثر انگشت باران هم به آن نمی رسید... ما از یاد رفته ترین رقص ها...
-
ೋ سکوت... ೋ
سهشنبه 23 دی 1393 23:27
شهر محدوده ی پرواز ممنوع و کوچه ها در حسرت سایه ی صدا میزبانِ بادِ سیاهی ست ... که شانه از آوردن قاصدک خالی کرد... هاله ی طلوع
-
ೋ شقایق زندگی ೋ
سهشنبه 23 دی 1393 15:45
فاتح سرود زندگی! به رندی واژه های گیسوفشانده ام قسم... هر بار که کمر دل زیر خروارها سوزِ ناسور، خم و ققنوس احساس بر دوش باد، تشییع تنها لمس شقایق های روییده در طنین کلماتِ توست که ماه را از برکه ی تنگ دلم بیرون می کشد... هاله ی طلوع
-
ೋ برقِ حضور... ೋ
سهشنبه 23 دی 1393 15:36
مدار بسته ی مهرِ دست هایت دور قلبم نوسان کدامین رعشه است که بسامد واژه های گرمت برقی شده تا بلرزاند آونگِ دم و بازدم را در شورش تناوب بود و نبودت... هاله ی طلوع
-
ೋ بوی سیب ೋ
شنبه 13 دی 1393 15:29
چند بار بریده ام؟ چند بار باریده ام؟ می دانی؟ هنوز هلال وار بر تحوّل افق خیال سرور پرستو ها را بر اقبال نهال در فال بهار نمی بینم! دیریست ابر از زخم ژرف سیب کال پای دار که به هوای یک نا بیدار متحمل شد، حکایت ها دارد... درحالیکه بشر بی اعتنا به ریشی که بر دلِ منتظر سیب می کارد فقط چشید طعمِ نارسِ پیش از رهایی! ماند پای...
-
ೋ رویای سپید ೋ
جمعه 12 دی 1393 23:02
صبوری می کنم با رگ های بیرون زده از احساس مردمانی که در تظاهرات نقابها پشت به صمیمیت شیشه ی اندیشه تلاش در انکار گورکن های نمک پرورده دارند تا زمین را برای دیگران چند ضلعی بکنند! قانع بودن به یک جرعه آسمان سخت نیست... کاش با دلی شیرین بیان اندکی شکر بر خیالم می پاشیدند! اینک روی پیزا ترین بام کابوس خواب مرداب را به...
-
ೋدلتنگی ೋ
سهشنبه 18 شهریور 1393 19:11
دلتنگی یعنی هر غروب خیره بر "پنجره" قدم های "سبزش" را چشم براه باشی... هاله ی طلوع
-
ೋ طعم لبخند ೋ
جمعه 14 شهریور 1393 18:29
شیرینی واژه هایم از طعم لبخندهای توست! هاله ی طلوع
-
ೋ خودکار ೋ
جمعه 14 شهریور 1393 08:04
در دفترم خون به پا می کند وقتی دلم هوایت را می کند، "خودکار" ! هاله ی طلوع
-
ೋ جنس دوستت دارم ೋ
جمعه 14 شهریور 1393 07:53
دوست داشتنت را به دلم می سپارم... که از یک جنس اند! ذهن، عشق را به ترازو می کشد!!! هاله ی طلوع
-
ೋ ستاره چینی ೋ
جمعه 14 شهریور 1393 01:21
نیستی و دلم می خواهد واژه های خیسِ ناگفته را روی بند دلت پهن کنم و بعد با هم به تماشای ماه برویم! با لب هایم برایت نردبانی بسازم تا سبد سبد ستاره بچینی شهابی را زینت پیراهنت کنم برهنه تر از نسیم خیس شویم از باران عشق! و در گرگ و میشِ صبح واژه های خشک نشده ی مان را از بند دل جمع، و در پستوی سینه پنهان کنیم مبادا طراوت...
-
ೋ گهواره ೋ
جمعه 14 شهریور 1393 01:08
خوابم نمی برد... کجایی؟... بیا و برای واژه های ملتهبم لالایی بخوان! تا گهواره ی احساسم را تکان ندهی خوابم نمی برد! هاله ی طلوع
-
ೋ حواس پرتی ೋ
جمعه 14 شهریور 1393 01:04
این بار قبل از آمدن آستینت را از ستاره ها بتکان تا حواس ماه با چشمک شان پرت نشود! هاله ی طلوع
-
ೋ ماه ೋ
جمعه 14 شهریور 1393 01:01
ماهت می شوم اگر آسمانم باشی! هاله ی طلوع
-
ೋ صدای تو ೋ
چهارشنبه 12 شهریور 1393 20:49
صدای تو دلپذیری نسیم خنک صبحگاهی ست که از دریا می وزد صدای تو ملودی روحنوازِ رقص برگ و باد را ماند... صدای تو آرامشِ سیری ناپذیرِ چک چک باران است در خلوت کوچه های شب صدای تو.... آه صدای تو زیباترین موسیقی روح بخش من است! هاله ی طلوع
-
ೋ شورش پرستوها ೋ
چهارشنبه 12 شهریور 1393 15:06
پلیس آسمانِ من کو؟ تا ببیند پرستو های سرزمینم چگونه قصد شورش دارند؟!... هاله ی طلوع
-
ೋ تنهایی ೋ
چهارشنبه 12 شهریور 1393 14:58
تنهایی دلچسبی ست هر لحظه که دوباره عاشق می شوم با یادت! هاله ی طلوع
-
ೋگم شده امೋ
چهارشنبه 12 شهریور 1393 12:53
دل من بی قرارِ دوست داشتنت تو سرگرم دلمشغولی های زندگی... نمی دانم کجای دوست داشتنم اشتباه است که از قبل تنهاترم! هاله ی طلوع