تمام فصلهای من به رنگ نگاه توست...
جز مهرت
هیچ واژه ای
به کام اشعارم شیرین نیست.
تو "حضورت" را
در روح واژه هایم لمس می کنی...
وقتی دیگران تنها
نقش قلم می بینند!
باش...
که بودنت را سخت دوست دارم.
به دیوار آویخته ام
قاب شورانگیزترین کنسرتی
که سکوت چشم های ما را
سپیدتر از هر شعری
آنگونه نواخت
تا بزرگترین تراژدیِ عشق ،
ترانه ای باشد بر
گوشِ دیوارهای عصر سنگی...