_____________  هـــاله ی طلـــوع  _______________
_____________  هـــاله ی طلـــوع  _______________

_____________ هـــاله ی طلـــوع _______________

ೋ رو به ماه ೋ

وقتی پنجره ی این سرای تاریک

رو به نگاه تو باز می شود

تمام تنم

رنگ ماه می گیرد...




(شفیقه طهماسبی)

ೋ قلب آبی ೋ

دلم به حال پنجره ای می سوزد

که پرده ی دلش را در هوای

سنگفرش های کوچه ای می رقصاند

که چشم هایش جز

تماشای عاشقی باد و باغچه

چیزی نمی بیند!









ೋ قنوتِ پنجره ها ೋ

سالهاست

پنجره ای هستم

روی تن خسته ترین دیوار


با پرده ای دل زده از کوچه ها...

گریزان از سنگفرش هایی 

که شاهدِ

شیدایی مرغ های عاشق بودند!


پنجره ای هستم

با قنوتی گشاده رو به آسمان

با نگاهی به زلالی دل کبوتری

که عشقِ پرواز را

در سال های دور، جا گذاشته است...


پی نوشت:



در سرزمین دیوارها و پنجره ها...

تنها شرط عقل است

ایستادن...